تربیت یک فرزند خوش بین تعجب آور است؟ بچه هایی که نیمه پر لیوان را می بینند، در برخورد با چالش های زندگی بهتر هستند و همچنین شادترند. در اینجا 6 نکته برای کمک به شما در ایجاد چشم اندازی روشن در زندگی وجود دارد. دلایل زیادی برای تشویق خوش بینی در فرزندانمان وجود دارد، از جمله تاثیرات طولانی مدت بر سلامت روانی و جسمی آنها. اما چگونه فرزندانی خوش بین تربیت کنیم؟ برای شروع این 6 نکته را تمرین کرده و تاثیرات مثبت آن را روی سایر اعضای خانواده مشاهده کنید.
دست از گله و شکایت بردارید
ملیسا بولدوف اغلب اوقات که در روزهای بارانی سیاتل دو پسر 2 و 4 ساله ی خود را به مهد کودک می برد، این نگرانی ها را با صدای بلند تکرار می کند. "ما هیچ وقت به اونجا نمی رسیم" یا ممکن است بگوید: "ما همیشه دیر به اونجا می رسیم". تمرکز روی اندیشه های منفی و نا امیدی، اگرچه یک امر کاملا رایج و معمول است، اما هر چقدر بیشتر در مورد مشکلات مالی یا یک روز سخت کاری صحبت کنید، بیشتر احتمال دارد که بچه های شما یاد بگیرند که همین کار را انجام دهند. در عوض، سعی کنید در مورد چیزهایی که از پسشان بر آمدید صحبت کنید، ("من امروز یک پروژه ی بزرگ را انجام دادم" یا "امروز بهترین روزم در اداره ی پست بود"). جنی مک کری یک مادر فیلادلفیایی در زمان شام بازی "گل ها و خارها" را با دوقلوهای 9 ساله اش بازی می کند. هر یک از اعضای خانواده، بهترین و بدترین چیزهایی که در طول روز برایشان اتفاق افتاده را می گویند. هدف این است به جای شکایت از خارها، روی مثبت ها تمرکز کنیم. قسمت مورد علاقه ی مک کری بخش جایزه دادن است، او می گوید: "هر یک از ما امیدی را برای فردا با یکدیگر تقسیم می کنیم".
انتظارات بالا داشته باشید
پرسیلا بیکر حتی قبل از اینکه پسرانش به مهد کودک بروند، یک لیست فعالیت روزانه برای آنها نوشت و بالای کلید لامپ اتاقشان قرار داد تا به آنها یادآوری کند که تخت خود را مرتب کنند، لباسهایشان را بپوشند، دندان هایشان را مسواک بزنند و اتاق خود را تمیز کنند. مادر بلکسبرگ و ویرجینا می گوید: "تا زمانیکه کارهایشان را انجام نداده بودند، اجازه نداشتند برای خوردن صبحانه از اتاقشان بیرون بیایند". در حالیکه در ابتدا بیکر قصد داشت با تصمیم کم کردن این فعالیت های روزانه کنار بیاید، خیلی زود متوجه شد که پسرانش نیز از این روند لذت می برند.
بچه ها نگرش خوش بینانه ی "توانایی در انجام کار" را پرورش نخواهند داد، مگر اینکه فرصتی برای اثبات ارزش های خود داشته باشند. دکتر تامار چانسکی، روانپزشک کودک و نویسنده ی "رهایی فرزندتان از افکار منفی" می گوید: "اطمینان دادن به کودک برای کامل کردن وظایفش به آنها این حس را القا می کند که آنها می توانند". وظایف محول شده باید متناسب سن باشد، زیرا هدف موفقیت فرزندان است. یک بچه ی دو ساله می تواند اسباب بازی هایش را جمع کند، یک بچه ی سه ساله می تواند لباس های کثیف را در سبد قرار دهد، یک بچه ی چهار ساله می تواند بشقاب ها را در سینک قرار دهد، یک کودک 5 ساله می تواند زباله ها را خالی کند و یک کودک 6 ساله می تواند لباس های شستنی را مرتب کند.
ریسک پذیری معقول را تشویق کنید
همه ی ما در مورد اینکه چقدر تلاش کنیم تا فرزندانمان را از آسیب (یا احساس آسیب) در امان نگه داریم، کلنجار می رویم. وقتی شما از زمین افتادن از روی میله بارفیکس جلوی دوستانتان خجالت می کشید یا چون نمی دانید چطور اسکیت بازی کنید از ملحق شدن به یک تیم هاکی خودداری می کنید، طبیعی ست که فرزندان خود را نیز از چنین موقعیت هایی دور نگه دارید. اما او را از انجام فعالیتی که ممکن است به اندازه سایر همسالانش در آن مهارت نداشته باشد تشویق نکنید زیرا این کار اعتماد به نفس او را تضعیف کرده و باعث نفوذ تفکر بدبینانه در او می شود.
دکتر مایکل تامپسون مشاور والدین و نویسنده ی "دلتنگی و شادی" تاکید می کند: شما باید از وابستگی ها به سادگی رها شوید. چگونه دور شدن از والدین می تواند به رشد کودک کمک کند؟ به فرزند خردسال خود اجازه دهید به تنهایی در حیاط خلوت بازی کند یا بدون حضور شما به عنوان یک بادیگارد به اردوهای مدرسه برود. با گذشت زمان، خطرهای بزرگتری را رقم بزنید، مانند: بالا رفتن از یک صخره ی سنگی یا رفتن به اردوگاه با امکانات کم. دکتر تامپسون می گوید: "شما نمی خواهید فرزندتان از امتحان چیزهای جدید امتناع کند". "شما می خواهید او به خانه بیاید و بگوید: مامان، من انجامش دادم".
قبل از هر واکنشی صبر کنید
زمانیکه دکتر ریویچ شنید که یکی از کلاس دومی ها به دخترش می گوید چاق، به طور غریزی تصمیم داشت که با والدین او تماس بگیرد و موضوع را مطرح کند، اما خودش را کنترل کرد. او می گوید: "من می خواستم به شایانا یاد دهم که خودش باید مدافع حقوق خودش باشد" بنابراین آنها چیزی را که شایانا در جواب این حرف باید می گفت را طراحی کردند. وقتی دفعه ی بعد آن دختر به او گفت چاق، شایانا حرفهای از پیش طراحی شده را در جواب به او گفت: "اولا، من چاق نیستم. دوما، این اصلا حرف خوبی نیست که بخواهید به یک دوست بگویید". آن دختر از شایانا عذرخواهی کرد و شایانا با احساس قدرت به خانه بازگشت. مهار کردن غرایز "دلسوزانه مادری" می تواند خودداری بزرگی باشد. زمانیکه کودک شما در حال تلاش برای گفتن یک کلمه ی جدید است یا زمان زیادی را برای قرار دادن قطعه ی پازل صرف می کند، آسان ترین راه مداخله کردن است. دکتر ریویچ می گوید: "اما اجازه دادن به فرزندتان برای تلاش در راستای حل کردن همه چیز بدون کمک شما، حس موفقیت او را تقویت و همچنین او را نسبت به آنچه که در آینده می تواند انجام دهد خوشبین تر خواهد کرد.
از تلاش و تقلا کردن استقبال کنید
زمانیکه بلر فرزند کلاس اولی من روی تکالیفش کار می کند، اغلب با ناامیدی مشغول غرولند است، "من در درس ریاضی بدم"!. متاسفانه، فقط یک واکنش برای بچه ها کافی ست تا یک حس دائمی از عدم توانمندی در آنها ایجاد شود: "من باهوش نیستم". "من در فوتبال افتضاحم". "من نمی توانم نقاشی بکشم".
دکترای روانشناسی اندرو شات که برنامه های آموزشی ای برای کمک به قدرتمند کردن بچه ها از طریق چالش ها ایجاد می کند، می گوید: برای جلوگیری از چنین پیامدهایی، تلاش کنید دیدگاه فرزند خود را تغییر دهید. برای اصلاح افکار او در جهت مثبت ممکن است به او بگویید: "یادگیری ورزش های جدید در ابتدا کار سختی ست"، یا "من می دانم تو الان نمی توانی ساعت را بگویی اما به زودی خواهی توانست". و اجازه دهید بداند که تنها نیست ("خیلی از همکلاسیهایت مثل تو احساس ناامیدی می کنند" یا "من هم مبحث تفریق را به سختی یاد گرفتم"). با یادآوری مهارت دیگری که او در آن استعداد دارد او را امیدوار کنید: "یادت می آید که نمی توانستی بخوانی و چقدر تلاش کردی تا بالاخره موفق شدی؟ تو از پس این کار هم بر خواهی آمد".
حقیقت را پنهان نکنید
وقتی خانواده ی تریسی رینرت به فلوریدا نقل مکان کردند،پسر 6 ساله ش مت در ابتدا مشکلاتی داشت. او مدام به مادرش غر می زد که "من اینجا هیچ دوستی ندارم". مادرش برای دلخوشی او وسوسه شد به او بگوید: "تو مثل زمانیکه در نیوجرسی بودی دوستان زیادی خواهی داشت، و وقتی بچه ها متوجه شوند که تو چه شخص فوق العاده ای هستی به تو اصرار خواهند کردند که با آنها دوست شوی". اما او زبان خود را گاز گرفت زیرا نمی خواست امیدش را نا امید کند. هوشمندانه حرکت کنید. دکتر ساته می گوید: "بچه ها می توانند از طریق عزت نفس شما، حقیقت را ببینند". از قضا، به فرزند خود این اطمینان را بدهید که همه چیز در حال بهتر شدن است و اغلب این کار اثر متفاوتی دارد. "در واقع خوش بینی به تفکر واقع گرایانه بیشتر نیاز دارد تا تفکر مثبت"، دکتر چانکسی اضافه می کند: "به این ترتیب فرزندتان برای آنچه که با آن مواجه خواهد شد، آمادگی دارد".
از اینها گذشته، اگر بچه های فلوریدا، مت را در جمع خودشان نمی پدیرفتند، او ممکن بود به این نتیجه برسد که او واقعا یک شخص فوق العاده نیست. در عوض، رینرت با او کاملا صادقانه و مهربان گفتگو کرد. او توضیح داد که: "نقل مکان به یک جای جدید و شروع دوباره کاملا چالش برانگیز است". "پیدا کردن دوست های جدید زمان می برد". بعد از آن، مت دست از شکایت کردن برداشت و اقدامات لازم برای حل مشکل را انجام داد. او از مادرش خواست که بعد از مدرسه او را به نزدیک ترین زمین بازی ببرد و اجازه دهد اطراف آنجا دوچرخه سواری کند تا بچه هایی که در آن نزدیکی زندگی می کردند را ببیند. در عرض چند هفته، او چند دوست جدید پیدا کرد. رینرت می گوید: "او ناگهان متوجه شد همه چیز درست شده" و "او یکی دو مورد از فواید خوش بین بودن را به من آموزش داد".