همه کودکان توانایی و استعداد خلاقیت را دارند، لیکن در سطح کلی محیط یادگیری، یاد می گیرند که غیرخلاق باشند. موانع بسیاری سبب می شوند که کودکان ما در محیط خانه و مدرسه دچار محدودیت تفکر گردند و نتوانند خلاقیت خود را بروز دهند. شناسایی این موانع ما را یاری می کند تا بتوانیم با آگاهی، آنها را برطرف ساخته و مسیر خلاقیت کودکان خود را هموار سازیم. در ادامه به برخی از این موانع موجود در خانه اشاره می شود.
موانع بروز خلاقیت کودکان در خانه
- حاکمیت قوانین خشک و انعطاف ناپذیر: برخی والدین کودکان خود را محدود کرده و برای تمامی امور آنها اعم؛ از درس خواندن، غذا خوردن، تفریح، استراحت و ... برنامه ریزی می کنند و کودکان خود را محدود به این برنامه می سازند. این امر سبب می شود که کودک به انجام دادن کارهای تکراری عادت کند و از خود اختیاری نداشته باشد. عادت کردن کودک به کارهای تکراری و نداشتن اختیار و استقلال، خلاقیت کودکان را تحت شعاع قرار می دهد.
- نقد و ارزیابی مداوم کودک: بعضی والدین فرصت اشتباه کردن را به کودکان خود نمی دهند و احساس می کنند که کودک باید همانند خودشان کارها را صحیح و باظرافت انجام دهد، براین اساس به طور مداوم کودک خود را مورد نقد قرار می دهند. این کار سبب می شود که آزادی و امنیت خاطر کودک از بین برود و یک ترس مرضی در او شکل بگیرد، این ترس مرضی باعث می شود که کودک از انجام کارهای مبتکرانه و ابراز ایده های جدید هراس داشته باشد.
- تحمیل نقش های کاذب بزرگسالی: برخی والدین تمایل دارند که فرزندشان درک بالاتری از سن خود داشته باشد و این خواسته را به طور نابجا تحمیل می کنند. آنها از کودک می خواهند که مانند بزرگترها رفتارکند و حرکات کودکانه و شیطنت ها را کنار بگذارد، در صورتی که این حرکات و شیطنت ها فرصت خلاقیت را به کودک می دهد. کودک از طریق شیطنت و بازی است که می تواند به حل مساله و خلاقیت برسد. تحمیل نقش بزرگسالی به کودک رفتارهای ساختگی را در او ایجاد می کند و استعدادهای خلاقانه او را ریشه کن می سازد.
- اولویت افراطی به هوش و حافظ: بسیاری از والدین احساس می کنند که چنانچه فرزندشان به خوبی بتواند اطلاعات درسی خود را یاد بگیرد و نمرات بالایی بگیرد، پس بسیار موفق است، از این رو بر روی هوش و حافظه کودک خود تاکید بسیاری دارند و پی درپی او را به کلاس های کمک آموزشی می فرستند، این امر سبب می شود که تنها هوش و حافظه پایه قرار بگیرد و با پایه قراردادن هوش، فرصتی برای پرورش سایر استعدادهای کودک که مهمترین آنها تفکر خلاق است، فراهم نشود.
- بهادادن به نقش جنسیت: در گذشته باور بر این بود که پسران از هوش و قابلیتهای بالاتری نسبت به دختران برخوردارند. لیکن نتایج تحقیقات اثبات کرده که زنان قابلیت های بسیاری دارند و در عرصه صنعت توانسته اند به جایگاه های رفیع برسند. با وجود تمامی این موارد، هم اکنون نیز برخی والدین به کودکان پسر اهیمت بسیاری می دهند و در مشارکتهای جمعی تنها از آنها نظر می خواهند. این نوع برخورد، تحقیر و کمرنگ شدن تفکر خلاق را در دختران به دنبال دارد.
- نادیده گرفتن قوه تخیل کودک: خلاقیت کودکان از قوه تخیل آنها سرچشمه می گیرد، اما اغلب اولیا فرزندان خود را از خیال پردازی منع می کنند و گاهی افکار آنها را مورد تمسخر نیز قرار می دهند. زمانی که کودک نتواند خیال پردازی کند یا از ترس والدین و اطرافیان افکار خود را عنوان کند، در سنین بالاتر هم نمی تواند خلاق شود.
- منع کردن یا بی توجهی به شوخ طبعی کودک: یکی از خصوصیات افراد خلاق، شوخ طبعی آنهاست. آنها می توانند فی البداهه در مورد موضوعات مختلف شوخی کنند. لیکن در برخی خانواده ها جدیت بیش از اندازه، این امکان را به کودک نمی دهد تا شوخی کند. شوخی نکردن، خشکی و عدم انعطاف را در کودک ایجاد می کند.
- پراکنده ساختن ذهن کودک: بسیاری از والدین به غلط تصور می کنند که اگر کودکان خود را در یک زمان واحد به کلاسهای متنوع بفرستند و به فعالیتهای مختلف وادارند، خلاقیت آنها را پرورش داده اند. لیکن این کار آنها سبب می شود ذهن کودک از این شاخه به آن شاخه بپرد و نتواند روی یک کار تمرکز کافی داشته باشد. عدم تمرکز یکی از موانع اساسی خلاقیت به شمار می آید.